شیــل

یادداشت‌های حسن علیزاده شیل‌سر

۱۵ مطلب با موضوع «فرهنگ و هنر» ثبت شده است

روبان سفید

 

هیچ پدیده ای اخلاقی نیست بلکه ما آن را اخلاقی تفسیر می‌کنیم. «فریدریش نیچه»

سال ۱۹۱۴، روستایی دور افتاده در شمال آلمان؛ قتل مرموز زن یکی از دهقانان، سقوط پزشک روستا از اسب بر اثر تله‌ای که بر سر راهش گذاشته‌شده، ربودن پسر ارباب ده و تحقیر و کتک زدنش، شکنجه و آزار جسمی یک کودک عقب‌مانده ... این‌ها تنها برخی از اتفاقاتی است که در این دهکده‌ی ساده و به ظاهر زیبا رخ می‌دهد. هیچ‌کس از دلیل یا مسبب این اتفاقات خبری ندارد. نه اهالی روستا و نه پلیس. راوی داستان صدای معلم دهکده است که اکنون بعد از سال‌ها پیر و فرتوت شده.

  • ۱ نظر
    • دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۰

    همه می‌دانند

    نوشتن از فیلمی که سه سال از اکران عمومی‌اش می‌گذرد و بنا بر شهرت کارگردانش، بسیاری آن را دیده‌اند، شاید خیلی منطقی نباشد؛ ولی آنچه باعث شد در مورد «همه می‌دانند» بنویسم، حس خوبی بود که از دیدنش داشتم؛ بنابراین در همین ابتدای امر می‌گویم که از فیلم «همه می‌دانند» خوشم آمد و دوستش داشتم. این دوست داشتن به معنای خیلی خوب یا شاهکار بودن اثر نیست؛ البته بنا بر قولی هر اثر هنری که خلق می‌شود، حدی از استانداردها را داشته و از آن به بعد تنها می‌شود در مورد ضعیف یا بهتر بودنشان در قیاس با هم نظر داد.

    وقتی می‌خواهیم از فیلم‌های اصغر فرهادی بنویسیم، سایه سنگین آثار پیشین او همواره روی دیدگاه ما اثر می‌گذارد و شاید همین اصلی‌ترین چالش در نوشتن از او و آثارش باشد؛ اینکه همه می‌توانند فیلم معمولی بسازند پس هر زمان فرهادی فیلمی معمولی ساخت، مدعی باشیم که فیلم بدی ساخته. «همه میدانند» فیلم بدی نیست و اگر نام فرهادی را به‌عنوان کارگردان این فیلم ندید بگیریم، با اثری معمولی و احیانا یک‌بار دیدنی از سینمای اسپانیا مواجه می‌شویم. نوشتم از سینمای اسپانیا، این یعنی عناصر فرهنگی و آداب و رسوم آن جغرافیا را یا باید بدانیم یا در اثر مشاهده کنیم ولی شاهد این اتفاق در اثر فرهادی نیستیم. این امر شائبه‌ای ایجاد می‌کند و آن این است که مخاطب فیلم «همه می‌دانند» صرفا تماشاگر تلاش کارگردان برای ساختن اثری در مقیاس (اِشِل) جهانی و تقلایش در تجربه کردن زبانی جدید در جهت انتقال مفاهیم است.

  • ۰ نظر
    • يكشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۰

    همین چیزهای دم دستی

    جو معلم موسیقی بچه‌هایی است که یا استعداد ندارند یا علاقه؛ ولی جو هم استعداد دارد و هم علاقه؛ استعداد و علاقه‌ی جو از کودکی به موسیقی جاز بوده ولی چون در گذران زندگی به آن هدفی که برای خودش متصور بود نرسیده، احساس سرخوردگی می‌کند. جو اکنون که در میان‌سالی است، از زندگی‌اش لذت نمی‌برد و این آغاز داستانی است که انیمیشن روح روایتگرش است.

    عمده‌آثار موسوم به «روانشناسی عامه‌پسند» را می‌توان در دسته‌ی موفقیت و راه‌های رسیدن به آن جای داد. اینکه هر کسی باید هدف و رویایی داشته باشد و در طول زندگی برای رسیدن به آن هدف در تقلا؛ ولی در عالم واقع چند درصد از ما توانسته‌ایم یا می‌توانیم به اهداف و رویاهای‌مان دست یابیم؟ آیا شادی و لذت حق ما نیست چون نتوانسته‌ایم به رویاهای‌مان جامه‌ی عمل بپوشانیم؟ آیا رقابت برای درجه‌ی یک بودن و اول شدن، همان فلسفه و معنای زندگی است؟

  • ۳ نظر
    • چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۹

    حمایت از هنر در دوران کرونا

     

    اصولا تجربه‌‌ی هنری با همراهی و دورهمی در موزه‌گردی‌ها، نمایشگاه‌ها و تئاترها گره خورده است. این مسأله در طول همه‌گیری بیماری کرونا به چالشی مهم برای مؤسسات هنری در سراسر جهان بدل شده است. در بحث‌هایی که برای یافتن راه‌حلی مناسب به جهت پاسخگویی قانونی به این بحران انجام می‌پذیرد، می‌بایست خاطرنشان کنیم که از حمایت هنر و هنرمندان غافل نشویم.

    در همین راستا جری نادلر نماینده نیویورک در مجلس نمایندگان ایالات متحده، آن هنگام که خواهان حمایت از موزه‌‌های ایالتی در نیویورک شد، به روشنی ایده‌ی درستی برای مهار این بحران در سر داشت. او خواستار بسته‌ی کمکی (حداقل ۴ میلیارد دلاری) از دولت فدرال برای بازسازی مشکلات ناشی از کرونا شده بود. موزه‌ها در نیویورک به‌تنهایی ۶۱ هزار کارگر در استخدام خودشان دارند که به تولید سالانه بالغ بر پنج میلیارد دلار برای امپراتوری ایالت نیویورک کمک می‌کنند! متاسفانه پیشنهاد نادلر به جایی ختم نشد.

  • ۰ نظر
    • جمعه ۶ تیر ۱۳۹۹

    سمفونی نشنوید، انگل ببینید

    هشدار: امکان لو رفتن بخش‌هایی از فیلم وجود دارد!

    ...

    تجزیه و تحلیل دقیقی از نابرابری اجتماعی و روانشناسی تاثیرات پول (دیوید الریچ، ایندی‌وایر)

    یک فیلم به شدت تند و تیز و به طرز عجیبی خوش‌ساخت؛ فیلمی که یک لحظه‌ش آرام است و لحظه‌ی دیگر به شدت سریع و خشن و صدالبته همیشه سرگرم‌کننده که با لحنی مناسب باقی می‌ماند. (جاستین چنگ، لس‌انجلس تایمز)

    فیلم «انگل» از ابتدا تا انتها یک درخشندگی شیطانی خاصی دارد. این اثر دارای حس فریبی ماکیاولیایی، اشتیاق و کنترلی روی اثر به سبک هیچکاک و با محتوایی به سبک خورخه لوئیس بونوئل است. (بن کارول، درپ)

    «انگل» یک طنز اجتماعی خونین و خشن است. (بردلی وارن، پلی لیست)

    این‌ها تنها بخشی از نظراتی است که پیرامون فیلم خوش‌ساخت و تأثیرگذار «انگل» در نشریات به نگارش در آمده است. رقص‌های مادری به نام کیم های جا در فیلم مادر، سردرگمی‌های کاراگاه پارک و کاراگاه سئو از یافتن حقیقت در فیلم خاطرات یک قتل، هیولایی نمادین و برخاسته از تاریخ سیاسی کره در فیلم میزبان، قطاری آخر‌الزمانی و آینه نظام طبقاتی در فیلم شکافنده‌ی برف‌ها و ابَر خوکی محصول سرما‌یه‌داری آمریکا که افسارش به دست دختربچه کره‌ای است در فیلم اوکجا، آثار بر جای مانده از سینمای بونگ جون هو تا به امروز است. با مروری بر فیلم‌های بونگ جون هو با تنوعی از ژانر مواجه می‌شویم؛ ولی برای فیلم‌هایش به سختی می‌توان ژانری به سبک و سیاق معمول و کلاسیک مشخص کرد. اگر تارانتینو وی را اسپیلبرگ سینمای آسیا لقب داده، بونگ جون هو حداقل در همین فیلم آخرش نشان داده که به ژانر شخصی خودش رسیده و امضای خودش پای آثارش نقش می‌بندد.

  • ۱ نظر
    • جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۹۸