پس از چند دهه شاهد تجدید چاپ رمان «فیل در تاریکی» نوشته‌ی قاسم هاشمی نژاد هستیم. داستانی پلیسی در زمانه‌ای نه‌چندان دور از روی تقویم و بس دور با توجه به شتاب روز افزون حوادث تاریخ معاصر کشورمان! چاپ نخست این کتاب به سال ۱۳۵۸ بوده و این در حالی است که نوشته‌ی مرحوم هاشمی نژاد به سال ۱۳۵۵. پیش از اینکه شروع به خواندن داستان کنم فکر می‌کردم با داستانی پلیسی-معمایی و حتی تعلیق‌پذیر طرف خواهم بود ولی وقتی به یک سوم داستان رسیدم، فهمیدم که تصورم اشتباه بوده و فیل از تاریکی به در آمده است! مسلماً اگر چنین داستانی از نویسنده‌ای غیر ایرانی بود جزء آثار ضعیف دسته‌بندی می‌شد و با مسامحه عامه‌پسند؛ ولی چیزی که خواننده‌ی ایرانی را با داستان همراه می‌کند همین جنس ایرانی بودنش است. از لحن‌ها و تیپ‌های شخصیتی گرفته تا ذکر دقیق مکان‌ها در داستان.

بنا بر پیش‌گفتار نویسنده که بر چاپ جدید کتاب در تابستان ۱۳۹۲ نوشته این داستان به نوعی عصیانی است در برابر ادبیات رایج آن دوره که تعلیق و سمبولیسم را تشویق و ترویج می‌کرد. واقع‌گرایی موجود در رمان فیل در تاریکی که با ذکر دقیق زمان‌ها و مکان‌ها جلوه‌گری می‌کند بر دل خواننده‌ای می‌نشیند که به دنبال قصه است، قصه‌ای که بخواند و لذت ببرد. فیل در تاریکی را که می‌خواندم در ذهنم دیالوگ فیلم‌های مسعود کیمیایی نقش می‌بست، با همان لحن قهرمان پروری و عصیان‌گری سینمایی‌اش، و شاید تنه به تنه‌ی آنچه «فیلم فارسی» می‌نامیم!

فیل در تاریکی را دوست دارم چون به دنبال هوچی گری نیست، فیل در تاریکی را دوست دارم چون نویسنده‌اش به دنبال به رخ کشیدن قدرت قلم فرسایی‌اش نیست، فیل در تاریکی را دوست دارم چون از سمبولیسم و تمثیل دوری جسته و رخ در رخ خواننده می‌نشیند و داستانش را روایت می‌کند. نه از سورئالیسم خبری است و نه از رئالیسم جادویی. قصه را نویسنده در تواضع کامل روایت می‌کند، تا جایی که حتی در این مسیر اندکی هم به خود غره شده و دل به ویرایش ویراستار نمی‌دهد. و این نکته از نظر من مهم‌ترین نقطه ضعف داستان قاسم هاشمی نژاد می‌تواند باشد، عدم ویراستاری مناسب.

فیل در تاریکی پی رنگی ساده و خطی دارد، گویی نویسنده‌اش در عصر یک روز بهاری به سرش زده که چرا داستانی با موضوع پلیسی ننویسد و خب شروع می‌کند به نوشتن و تا آخر شب هم تمامش می‌کند. پی‌رنگ داستان درباره‌ی یک اتومبیل است که حسین از خارج از کشور به عنوان هدیه برای برادرش جلال امین (شخصیت اصلی داستان) می‌آورد که این اتومبیل توجهات بسیاری را از افرادی مرموز و حتی خلافکار به خودش جلب می‌کند و در طول داستان جلال امین که گاراژداری سرد و گرم چشیده و لوطی مسلک است، دلیل این جلب توجه را کشف می‌کند و البته حوادثی هم در پی این کشاکش ایجاد می‌شود.

فیل در تاریکی را بخوانید چون راوی‌اش قصه‌ای دارد که می‌خواهد برایتان بگوید؛ دلیل دیگری برای داستان خواندن سراغ دارید؟!