شیــل

یادداشت‌های حسن علیزاده شیل‌سر

۲۱ مطلب با موضوع «کتاب» ثبت شده است

چرا نیروی متعادل‌کننده جهان مزخرف است؟

چندی پیش پست اینستاگرام یکی از دوستان را می‌خواندم که در مورد دلایل شیوع کرونا نوشته بود. ایندوست عزیز با وام گرفتن مفهوم «نیروهای متعادل‌کننده طبیعت» از اوشو، معتقد بود که دنیا هر چه بیشتر به سمت هرج‌ومرج و تحرک پیش می‌رفته و جهان یا به‌عبارتی طبیعت، خواسته جوامع شلوغ را از طریق این ویروس به‌طور غیرمستقیم، دمی هم که شده به یک‌جانشینی و احیانا تفکر وادار کند! جدای از اینکه هیچ‌وقت نظرات شخصی مثل اوشو برایم جذابیتی نداشته و این‌گونه نظرات را بیشتر نوعی کلاشی می‌دانم تا واقعیات (فکت‌های) متقن و علمی؛ خواستم نیمچه تحقیقی هم کنم درمورد آنچه به‌عنوان «نیروی متعادل‌کننده جهان» عنوان شده بود.

  • ۰ نظر
    • يكشنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۹

    نویسندگان همه چیز و هیچ چیز

    کاترین کبیر ملکه مقتدر روسیه در پاسخ دنی دیدرو فیلسوف فرانسوی بیان داشت:

    «موسیو دیدروْ من با علاقه‌ای وافر به هر چیزی که از ذهن درخشان شما نشئت گرفته گوش سپرده‌ام؛ ولی از اصول والای شما -که به خوبی بدان‌ها واقفم - کتاب‌های خوبی بر می‌آید و اقداماتی بد. در طرح‌هایی که شما برای اصلاحات دارید به تفاوت میان موقعیت من و شما توجه نشده است. شما روی کاغذ کار می‌کنید که هر چیزی را می‌پذیرد. هموار و نرم است و نه با تخیل شما مخالفتی می‌کند، نه با قلمتان. من شهبانویی بی‌نوا، روی پوست انسان‌ها کار می‌کنم که اندکی زودرنج است و حساس.»۱

    برای نوشتن عنوان این یادداشت دچار تردید بودم. از آن تردیدهایی که وسواس‌گونه همراهتان می‌شود و نوعی مطلق‌گرایی را مثل خوره به جانتان می‌اندازد؛ باید اعتراف کنم یکی از همین تردیدها بود که سر آخر کارش را کرد تا عنوان ابتدایی یادداشتم را به همینی که هست تغییر دهم. عنوان اولیه یادداشتم این بود که: «این کتاب‌ها را نباید خواند» بعد دیدم گناه دگران را چرا بر دوش کتاب اندازیم! اتفاقا گه‌گداری باید این عناوین را هم خواند تا بتوانیم سره را از ناسره بهتر تشخیص دهیم.

  • ۱ نظر
    • شنبه ۷ دی ۱۳۹۸

    نقدی بر کتاب «فیل در تاریکی»

    پس از چند دهه شاهد تجدید چاپ رمان «فیل در تاریکی» نوشته‌ی قاسم هاشمی نژاد هستیم. داستانی پلیسی در زمانه‌ای نه‌چندان دور از روی تقویم و بس دور با توجه به شتاب روز افزون حوادث تاریخ معاصر کشورمان! چاپ نخست این کتاب به سال ۱۳۵۸ بوده و این در حالی است که نوشته‌ی مرحوم هاشمی نژاد به سال ۱۳۵۵. پیش از اینکه شروع به خواندن داستان کنم فکر می‌کردم با داستانی پلیسی-معمایی و حتی تعلیق‌پذیر طرف خواهم بود ولی وقتی به یک سوم داستان رسیدم، فهمیدم که تصورم اشتباه بوده و فیل از تاریکی به در آمده است! مسلماً اگر چنین داستانی از نویسنده‌ای غیر ایرانی بود جزء آثار ضعیف دسته‌بندی می‌شد و با مسامحه عامه‌پسند؛ ولی چیزی که خواننده‌ی ایرانی را با داستان همراه می‌کند همین جنس ایرانی بودنش است. از لحن‌ها و تیپ‌های شخصیتی گرفته تا ذکر دقیق مکان‌ها در داستان.

  • ۰ نظر
    • جمعه ۲۶ مهر ۱۳۹۸

    آخرین دختر

    نیویورکر درموردش نوشت:

    «خاطراتی هولناک و ویرانگر از دوران اسارت به دست داعش … او تجربیاتش را با زبانی صریح و روحی مصمم بازگو می‌کند و هم‌دستی شاهدانی را که در جرم و رنج دیگران شریک شدند، به پرسش می‌کشد.»

    واشنگتن پست می‌نویسد:

    «نویسنده از جنایاتی که خانواده‌اش را ویران و جامعه‌ی آسیب پذیرش را به نابودی کشاند، پرده برمی‌دارد. خاطراتش بسیار شجاعانه و گامی مهم در محاکمه‌ی آنانی است که آن جنایات هولناک را مرتکب شدند.»

    «آخرین دختر»، نوشته‌ی نادیا مراد، دختری از اقلیت‌های ایزدی عراق، گرفتار شده به دست تروریست‌های داعشی و دست به دست شدنش به عنوان یک کالا، یک شی، یک برده! کتاب آخرین دختر روایتی است خودنوشت از سرگذشت دختری که در روستایی کوچک به نام کوچو واقع در استان موصل عراق متولد شد و رشد یافت. بی‌خبر از بازی‌های دنیای سیاست ولی متأثر از آن. نادیا از زندگی‌اش پیش از هجوم داعش می‌گوید، از عقاید افراطی که به دلیل نابسامانی‌های پس از حمله‌ی آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ و پیش از حضور مستقیم داعش، در بطن جامعه‌ی چند پاره‌ی عراق ریشه دوانده بود. درگیری‌های مذهبی و قومیتی، احساس حقارت اهل سنت پس از به قدرت رسیدن شیعیان در عراق و همین‌طور بیگانه دانستن اقلیتی مذهبی که هویتش را نه در زبان کردی یا ملیت عراقی، بلکه در مذهبش یعنی ایزدی می‌جست.

  • ۰ نظر
    • جمعه ۲۶ مهر ۱۳۹۸

    پیشنهاد کتاب ترس و لرز

    دختر یک دیپلمات بلندپایه بلژیکی در اوایل سال ۱۹۹۰ میلادی به ژاپن می‌رود تا در شرکت ژاپنی بزرگی کار کند. طی یک سال قراردادی که آملی نوتومب می‌بایست در آن شرکت کار کند با مشکلات بسیاری مواجه می‌شود که بیشتر ناشی از تفاوت فرهنگی شرقی و غربی است. بی‌شک همه‌ی ما ژاپن و ژاپنی را با فرهنگ نظم و کار می‌شناسیم، در این کتاب که سرگذشت خود راوی است از نزدیک با این فرهنگ آشنا می‌شویم. فرهنگی که درش خلاقیت را امری نه چندان خوشایند و بیشتر به مثابه خودمحوری و بی‌اعتنایی به نظم ساختاریافته تلقی می‌کند. در این فرهنگ، اشتباه یک زیردست منجر به سرشکستگی مافوقش شده چون وی خود را مسئول تمامی رفتارهای زیردستش قلمداد می‌کند. راوی در این کتاب از رهگذر همین فرهنگِ کار به دیگر جوانب فرهنگ ژاپنی همچون نقش و جایگاه «زن» در خانواده و سلسله مراتب پدرسالارانه‌ی ژاپنی نظر می‌اندازد. آملی به علت زن بودنش بیش از پیش با مصائب و مشکلاتی که در بافت فرهنگی سرزمین خورشید تابان نسبت به زن‌ها وجود دارد، دست و پنجه نرم می‌کند. با وجود آنکه جنس روابط شرح داده شده در کتاب از نوع کاری است ولی در بطن همین روابط می‌توان به‌روشنی از دیگر روابطی که ژاپنی‌ها میانشان تعریف کرده‌اند نیز پی برد.

  • ۰ نظر
    • جمعه ۲۶ مهر ۱۳۹۸

    نقدی بر کتاب بیرون در

    و باز هم محمود دولت‌ابادی و رمانی نو از ایشان. «بیرون در» تازه‌ترین اثر محمود دولت آبادی است که بیشتر به داستانی بلند شباهت دارد تا رمان. «بیرون در» با گیجی و سرگردانی دختری شروع می‌شود که خود را نشسته پشت یک میز در خانه‌ای نااشنا می‌یابد. دختر سیر رویدادهایی که طی شب گذشته از کافه قنادی فرانسه در خیابان انقلاب تهران وی را بدان جا کشانده در ذهن مرور می‌کند؛ اصلاً چه رویدادهایی؟ رویدادی نبوده جز یک نشستن در کافه قنادی، البته به تنهایی، نوشیدن فنجانی قهوه و آمدن مردی غریبه پشت میز، نه سخنی و نه حرف و حدیثی، بیرون رفتن از کافه و پیاده‌روی با هم، باز هم در سکوت، و آمدن به یک خانه که یک لنگه‌ی درش نیمه باز و در زمین فرو رفته، در محله‌ی ارامنه‌ی تهران، مجیدیه.

  • ۰ نظر
    • جمعه ۲۶ مهر ۱۳۹۸

    چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم

    دیروز فرصتی دست داد تا رمان «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم» را بخوانم. آخرین باری که رمانی را یک‌روزه تمام کرده باشم یادم نیست؛ جز همین دیروز که یک نفس از ابتدا تا به آخرش را خواندم. شاید نوشتن از کتابی که به چاپ صدم رسیده کمی عجیب باشد، اینکه بخواهم درباره‌ی داستان و شخصیت‌هایش بنویسم. اینکه بگویم داستان درباره‌ی زنی است به نام کلاریس که به علت استخدام شوهرش در صنعت نفت ابادان، چندین سال است که ساکن آنجا شده. کلاریس داستان بسیاری از زن‌هاست که پس از ازدواج و مشغول شدن به کارهای روزمره، آنی به خود می‌آیند و می‌بینند که تمام و کمال در خدمت خانه و روزمرگی‌هایش شده‌اند. برنامه‌ای روزانه و بدون کمترین مجالی برای اندیشیدن، برای استراحت و فراغت. مجالی که بتوان به علایق خود رسید؛ چون تمام این فرصت‌ها به دیگران اختصاص داده می‌شود؛ به شوهر و فرزندان، به همسایه، به دوستانی که شما را به خاطر شوهرتان می‌شناسند، به مادر و خواهر و دیگر اعضای خانواده، به مهمانی‌های بی‌خودی با تمام صحبت‌های بی‌خودی دیگرش؛ و این تویی که در تمام این مدت ایستاده‌ای آماده به خدمت، برای دیگران. جای خالی «خود» روزبه‌روز عمیق و عمیق‌تر می‌شود تا آنکه دیگر تحملی برایت باقی نمی‌گذارد.

  • ۰ نظر
    • جمعه ۲۶ مهر ۱۳۹۸

    بازی بزرگان

    مجله‌ی نیویورک تایمز آن را اثری هوشمندانه و حاکی از تسلط نویسنده به اوضاع جهان می‌داند و نشریه اکونومیست آن را یک منبع معتبر برای پژوهشگران و سیاست‌گذاران معرفی کرده است. «جهان پس از آمریکای ابرقدرت» یا آنچه به فارسی «بازی بزرگان» هم ترجمه شده در باب قدرت‌های نوظهور در عرصه‌ی بین‌المللی و تعریف و تبیین روابط قدرت میان آمریکا و این بازیگران است. بازی قدرت میان قدرت‌های نوظهوری چون چین، هند و تا حدودی هم روسیه از نظر «فرید زکریا» نویسنده‌ی کتاب دارای مؤلفه‌هایی چون سیاست، اقتصاد و فرهنگ است. زکریا در این کتاب اوج‌گیری قدرت سیاسی جهان غرب را ناشی از خیزش اجتماعی این بلوک و گذر از پروسه‌ای می‌داند که شاکله‌ی کنونی دنیای امروز، ثمره‌ی انقلاب‌های علمی، تکنولوژیک، تجاری، سرمایه‌داری و کشاورزی صنعتی است.

  • ۰ نظر
    • جمعه ۲۶ مهر ۱۳۹۸

    معرفی و نقد کتاب حرمسرای قذافی

    چندی پیش کتاب «حرمسرای قذافی» را خواندم؛ این کتاب نوشته‌ی خانم آنیک کوژان روزنامه‌نگار مجله لوموند فرانسه است که طی سال‌های پس از انقلاب در لیبی (بهار عربی بخوانیدش یا بیداری اسلامی چندان فرقی نمی‌کند) به آن کشور سفر کرده و در ملاقات‌های بی‌شمارش با واقعیتی تلخ و به‌واقع کمتر باورپذیر از روابط و نوع کنش رهبر این کشور «معمر قذافی» با مردم کشورش روبه‌رو می‌شود. کتاب از دو بخش تشکیل‌شده که بخش نخست با محوریت سرگذشت ثریاست؛ یکی از دخترانی که از سن نوجوانی بی‌رحمانه مورد خشونت و سوءاستفاده جنسی و روحی معمر قذافی قرارگرفته و طی چندین سال پس‌ازآن همواره هویت خود را در کشاکش این تجاوز تعریف کرده است. شاید بتوان گفت سه شخصیت اصلی این کتاب ثریا، قذافی و مبروکه باشند. مبروکه یکی از زیردستان قذافی و به عبارتی رئیس واحد تشریفات وی بوده که گویا وظیفه‌ی اصلی‌اش فراهم آوردن دختران و زنان (بهتر است بگوییم شکار طعمه) مدنظر رهبر خویش (قائد اعظم) به جهت سوءاستفاده‌های جنسی و همین‌طور بهره‌برداری در مواردی چون سیاسی یا اجتماعی بوده است. در بخش دوم کتاب از دیگر قربانی‌های قائد اعظم می‌خوانیم، و سرنوشت ثریا در کنار دیگر قربانیان با نام‌هایی چون خدیجه و لیلا قرار می‌گیرد.

  • ۰ نظر
    • جمعه ۲۶ مهر ۱۳۹۸

    عشق و سیاست

    هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتنِ خود برنخاست

    که من به زندگی نشستم!
    (
    شاملو)

    ...

     

    داستان‌های بسیاری به زبان فارسی و دیگر زبان‌ها به موضوع عشق در پس‌زمینه‌ای از وقایع اجتماعی و سیاسی پرداخته‌اند، از آنا کارنینای تولستوی گرفته تا تهران مخوف مشفق کاظمی و یا بربادرفته مارگارت میچل. در تمامی این داستان‌ها با پی‌رنگی از روابط درونی انسان‌ها با محوریت یک زن و یک مرد در مواجهه با حوادث آن برهه‌ی خاص از جامعه روبه‌روییم. برای نقد این نوع داستان‌ها با توجه به نوع نگاه منتقد، بخشی از روایت داستانی پررنگ‌تر می‌شود، ازجمله بُعد سیاسی و جامعه‌شناسانه قضیه، بُعد عاشقانه و یا کشاکش این دو؛ بااین‌حال آنچه کتابِ دکتر نون، زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد از دیگر داستان‌های این رده متمایز می‌کند، فن روایتی خاصی است که شهرام رحیمیان هوشیارانه برای روایت خود برگزیده است. معمولاً از دو نوع روایت اول‌شخص و سوم شخص (دانای کل) برای نوشتن داستان بهره می‌برند و از میان این نوع روایت، از اول‌شخص برای انتقال بیشتر احساسات استفاده می‌شود. آنچه سبک نویسنده را در روایت این داستان برجسته می‌کند، انتخاب تلفیقی از روایت اول‌شخص و سوم شخص است. این طرز روایتی موجب شده تا خواننده در یک فضای تعلیقی با توجه به شخصیت خاص «دکتر نون» هم ذات پنداری بیشتری داشته باشد. استفاده از این فن در هیچ کجای داستان به شکلی خودنمایانه جلوه نمی‌کند، آنچه غالب بودن فن بر محتوا خوانده شده و در رمان‌هایی مثل «پاییز، فصل آخر سال است» از نسیم مرعشی شاهدش بوده‌ایم. برعکس در جای‌جای این کتاب محتوای کتاب بر شکل و ظاهر روایت برتری داشته است. محتوایی از لطافت عاشقانه و زمختی سیاست، از کودتا، خیانت و براندازی تا عشق‌بازی و مغازله‌های زناشویی، همه‌ی این‌ها ذهن و قلبتان را به هنگام خواندن کتاب در همان مسیری قرار می‌دهد که نویسنده در فضای ترسیمی‌اش خواهانش بوده. البته باید اعتراف کنم در پاره‌ای از لحظات خواندن کتاب، صدای حسن گل نراقی را می‌شنیدم که ترانه «مرا ببوس» را آرام و غمگین در گوشم زمزمه می‌کرد؛ بااین‌حال به انتخاب نویسنده برای ترانه‌ی دلکش هم احترام قائلم.

  • ۰ نظر
    • جمعه ۲۶ مهر ۱۳۹۸