چندی پیش پست اینستاگرام یکی از دوستان را می‌خواندم که در مورد دلایل شیوع کرونا نوشته بود. ایندوست عزیز با وام گرفتن مفهوم «نیروهای متعادل‌کننده طبیعت» از اوشو، معتقد بود که دنیا هر چه بیشتر به سمت هرج‌ومرج و تحرک پیش می‌رفته و جهان یا به‌عبارتی طبیعت، خواسته جوامع شلوغ را از طریق این ویروس به‌طور غیرمستقیم، دمی هم که شده به یک‌جانشینی و احیانا تفکر وادار کند! جدای از اینکه هیچ‌وقت نظرات شخصی مثل اوشو برایم جذابیتی نداشته و این‌گونه نظرات را بیشتر نوعی کلاشی می‌دانم تا واقعیات (فکت‌های) متقن و علمی؛ خواستم نیمچه تحقیقی هم کنم درمورد آنچه به‌عنوان «نیروی متعادل‌کننده جهان» عنوان شده بود.

در همین راستا به کتاب تحسین‌شده «هنر شفاف اندیشیدن»۱ از رولف روبلی رسیدم. در جایی از مقدمه مترجم (عادل فردوسی‌پور) بر این کتاب آمده:

هر چه بیشتر خطاهای خود را بشناسیم، رویکرد بهتری نسبت به زندگی خواهیم داشت. از آنجا که خطاهای بشری در طول حیاتش از الگوهای مشاهبی پیروی می‌کنند؛ اما امکان شناختن آن‌ها نیز امری ممکن است.

در بخشی از کتاب که با عنوان خطای قمارباز معرفی شده، بر پدیده‌ای تحت عنوان «نیروهای متعادل‌کننده طبیعت» پرداخته شده و من به‌طور مختصر برخی از مثال‌هایی را که در کتاب بدان‌ها اشاره شده، در این جا بازنشر می‌کنم.

Photo by JC Dela Cuesta on Unsplash

نیروی متعادل‌کننده جهان؛ آری یا نه؟

در تابستان ۱۹۱۳ اتفاق خارق‌العاده‌ای در مونت کارلو افتاد. مردم کنار یک میز رولت جمع شده بودند و آنچه را به چشم می‌دیدند، نمی‌توانستند باور کنند. توپ بیست بار متوالی روی خانه‌های سیاه متوقف شد. خیلی از بازیکنان از فرصت استفاده کردند و پول خود را روی قرمز شرط بستند؛ ولی هر بار توپ روی خانه سیاه متوقف می‌شد. باز هم مردم بیشتری دور میز جمع می‌شدند تا روی قرمز شرط ببندند. مگر می‌شود! بالاخره که این وضع باید تغییر می‌کرد؛ اما دوباره سیاه بود؛ دوباره و باز هم دوباره.

تا چرخش بیست و هفتم طول کشید که بالاخره توپ روی خانه قرمز ایستاد. بعد از چندین بار شرط‌بندی و چرخش توپ، تمامی آنانی که دور میز جمع شده بودند، ورشکسته شدند. پای چندین میلیون دلار پول در میان بود. مشابه چنین چیزی را در مثال‌های دیگری هم می‌توان یافت و متاسفانه بسیارند کسانی که به آن اعتقاد دارند.

در مثالی دیگر فرض کنید که سکه‌ای را سه بار به هوا پرتاب می‌کنی و شیر می‌آید. حالا تصور کنید کسی شما را مجبور می‌کند که روی پرتاب بعدی باید هزاران دلار شرط ببندی! کدام را انتخاب می‌کنی؟ شیر یا خط! اگر مثل بیشتر مردم فکر کنی مسلما خط را انتخاب خواهی کرد. به رغم آنکه احتمال آمدن شیر هم به همان اندازه است. به چنین چیزی «خطای قمارباز» می‌گویند. خطای قمارباز باعث می‌شود که فکر کنیم چیزی باید تغییر کند.

حال مثال دیگری را بررسی کنیم:

فرض کنید منطقه‌ی زندگی شما، به ناگاه دچار سرمای بی‌سابقه‌ای شود؛ ولی با توجه به سازوکارهای آب‌وهوایی و همین‌طور جغرافیای منطقه، این احتمال بسیار است که دمای منطقه طی روزهای آتی به تعادل بازگردد؛ یعنی گرم‌تر شود. اگر هوا هم به‌مانند کازینو عمل می‌کرد این احتمال که هوا گرم‌تر شود، ۵۰ درصد بود و ۵۰ درصد هم احتمال داشت که دما باز هم کاهش پیدا کند؛ ولی آب‌وهوا با کازینو متفاوت است.

درواقع مکانسیم‌های بازخورد پیچیده در جو باعث می‌شوند که بین سرما و گرما در آن منطقه خاص، تعادل برقرار گردد؛ ولی در سایر موارد دو حد بیشینه و کمینه، همدیگر را تشدید می‌کنند. احتمالا با این جمله که «ثروتمندها ثروتمندتر می‌شوند» آشنایی کافی دارید! یا مثلا سهامی که رشد می‌کند تا حدی تقاضا را افزایش می‌دهد؛ ولی صرفا به دلیل عملکرد خوبش.

پس بیاییم کمی دقیق‌تر به وقایع مستقل و غیرمستقل اطرافمان نگاه کنیم. وقایعی که مستقل عمل می‌کنند فقط در کازینو، جریان بلیت بخت‌آزمایی و نظریه‌ها وجود دارند. در دنیای واقعی همچون بازارهای اقتصادی و تجارت یا آب‌وهوا، وقایع عموما با هم مرتبط هستند.

به هر روی همواره یادمان باشد که:

هیچ نیروی متعادل‌کننده‌ای برای وقایع مستقل در جهان وجود ندارد.

ویروس کرونا و نیروهای متعادل‌کننده!

آنچه از ویروس کرونا می‌دانیم، وابستگی‌اش به الگوی زندگی افراد، همچون سلامت فردی و جمعی است. خب این یعنی چه؟ یعنی برخوردمان با ویروس کرونا باید به‌مانند دیگر عوامل بیماری‌زا در طول تاریخ باشد. شاید نوع عملکرد ویروس کرونا و سرعت همه‌گیری‌اش با دیگر موارد متفادت باشد؛ ولی این نخستین بار نیست که جهان شاهد همه‌گیری و شیوع یک ویروس مهلک است که جان و آسایش انسان‌ها را هدف گرفته.

پس باز هم باید با تکیه و اعتماد بر دانش بشری در زمینه‌های مرتبط، سلامت خود و دیگر افراد را تضمین کنیم. مقاومت در مقابل دانش جز زیان و میدان دادن به فلسفه‌بافی های سخیف یا خرافات، چیزی برایمان عایدی نخواهد داشت.

برامد سخن

هیچ نیرو یا انرژی متعادل‌کننده‌ای از طرف جهان، کائنات، طبیعت یا هر چه نامش می‌گذارید، وجود ندارد. نظرات اوشو و موارد مشابه ایشان، با معیارهای علمی قابل راستی‌آزمایی نیستند؛ پس به جای آنکه پاسخ سؤالات‌مان را از کتاب‌هایی که نامش را «مزخرف» می‌گذارم بیابیم، به منابع معتبر مراجعه کنیم؛ چون ارزش وقت من و شما، بیش از این‌هاست.

به آنچه نزدیک خودمان هست نگاه کنیم. راه دوری نرویم، حقیقت همین نزدیکی‌هاست.

...

۱. هنر شفاف اندیشیدن، رولف دوبلی. مترجم عادل فردوسی‌پور و دیگران. نشر چشمه+