«فرخشاد لیستر پسر احمد لیستر، از دیروز به خانه مراجعت نکرده و مفقود شده است، از شهربانی درخواست می‌شود تا با بسیج نیروهایش، هر چه سریع‌تر در جست‌وجوی خبر یا نشانی از فرخشاد باشد.»

...

«محدوده خون: هندسه یک جنایت خانوادگی» عنوان یکی از سه کتابی است که نشر خوب با نام «مجموعه بازپرسی» منتشر کرده و در هر کدام از آن‌ها به بازخوانی پرونده قتلی می‌پردازد که سال‌ها پیش روی داده و اصحاب رسانه و اذهان عموم را به خود مشغول کرده بود. پیش از این کتاب «می‌توانی مرا بکشی» را از این سه‌گانه خوانده بودم که در آن پرونده قتل منیژه دختر جوان ارتشبد حجازی (رئیس ستاد مشترک ارتش شاهنشاهی) به دست نامزدش انوشیروان رزاق منش در سال ۱۳۵۲ مورد بازخوانی قرار گرفته بود.

محدوده خون درباره توطئه‌ای خوانوادگی است، پسر یکی از ثروتمندان به سبب حسادت‌ها و همین‌طور خیره‌سری‌هایی که داشته، نقشه قتل برادر و پدرش را می‌کشد. برادر به قتل می‌رسد و جسدش در چاه عمیقی در حوالی ونک انداخته می‌شود.

داستان هر بار از زبان یکی از افراد دخیل در ماجرا روایت می‌شود و گاهی هم خود نویسنده از یافته‌ها و مشاهداتش برایمان می‌گوید. وقایع در سال ۱۳۲۴ جریان داشته و گذر ایام منجر شده که اسناد و مدارک یا افراد موثر در ماجرا در دسترس نباشند و از این لحاظ در کتاب صرفا به بازخوانی گزارش روزنامه‌های آن دوران می‌پردازیم.

زوایه دید روایت برای کتاب مناسب بوده ولی می‌شد با کار پژوهشی بیشتر به بازماندگان این افراد هم دسترسی پیدا کرد تا کتاب تنها گزارشی از وقایع نباشد و ارزش افزوده‌ای هم به‌همراه داشته باشد.

خواندن کتاب را به کسانی توصیه می‌کنم که دنبال موضوع جدیدی برای مطالعه هستند و تلفیق تاریخ و حوادث در بستر زمان با چاشنی خرده توصیفاتی از خیابان‌ها و محلات قدیم تهران می‌تواند برایشان جذاب باشد؛ با توجه به ویژگی‌های کتاب، در صورت امکان خرید نسخه الکترونیکی (ای‌بوک) کتاب را به جای نسخه کاغذی پیشنهاد می‌کنم، هم قیمت ارزان‌تری دارد و هم نگران جای کتاب هم نخواهید بود و از طرفی کتابی نیست که بخواهید مجدد به آن سر بزنید!