بهار ۹۹
«مامان گوشی رو خوب نگه دار، من چیزی نمیبینم، الان داری سقف رو نشون میدی!»
«بابا رو که میخوای نشون بدی گوشی رو بر نگردون، میتونی از سمت چپ، پایین رو لمس کنی با دوربین پشتی ... داشتم مثلا توضیح میدادما! الان تصویر بابا نصفه هست!»
...
تابستان ۹۹
«مامان خودت تماس گرفتی؟»
«تصویر که برعکس میشه رو اون تصویر کوچیکه بزنی دوباره درست میشه ... چی شد قطع شد که!»
...
پاییز ۹۹
مادرم: «حسن استوری اینستاگرام چیز جدیدی گذاشتی؟ حاج خانم میگفت عکست رو کنار جلد یه کتاب دیده»
مادرم: «حسنجان پست جدیدت رو کیا لایک کردن؟»