آیا کسی هم هست که نخواهد شاد باشد؟ با در نظر گرفتن همه‌ی جوانب، شاید فکر کنید که خوشبختی مهم‌تر از هر مسئله‌ای و دلیل هر کاری است که انجام می‌دهیم، این ایده به دوران باستان بازمی‌گردد. گفته‌ی ارسطو، فیلسوف نامی یونانی، هر آنچه را که در زندگانی دنبال می‌کنیم، به مانند نیک‌نامی، لذت، خردمندی یا فضیلت، به خاطرِ خوشبختی بر می‌گزینیم؛ زیرا خوشبختی هدفِ هر گونه رفتاری است. حتی پیرامون این هدفِ همه‌جانبه، صنعتی چند میلیارد دلاری هم به وجود آورده‌ایم: خودیاری! گفته‌یِ ارسطو، فیلسوف نامیِ یونانی، هر آن‌چه را که در زندگی دنبال می‌کنیم، خوشبختیْ نوعی حالت، احساس و وضعیتی ذهنی است. شما می‌توانید در حالی که زندگی‌تان مبتنی بر فریب و نیرنگ است، خوشحال باشید. به منابع خوشبختی فکر کنید، وقتی می‌بینیم که خواسته‌هایمان برآورده می‌شوند یا وقتی چیزهایی که به آن‌ها اهمیت می‌دهیم به ثمر می‌نشینند، خوشحال می‌شویم. در واقع زمانی خوشحالیم که عقیده داشته باشیم خواسته‌هایمان برآورده شده و آن‌چه برایمان مهم است خوب پیش می‌رود. برای وضعیتِ ذهنیِ ما فرقی نمی‌کند که این عقاید درست‌ هستند یا نادرست ولی برای اصلِ زندگیمان مهم است.

پس باید برای چه چیزهایی تلاش کنیم؟ نَه برای رسیدن به خوشبختی یا یک زندگیِ آرمانی بلکه برای یافتنِ معنایی در دنیا تا از زنده بودنِ خود خوشحال باشیم و وقتی زندگی سخت شد، با آن به خوبی کنار بیاییم. کمالْ دست‌نیافتنی است ولی زندگی‌ می‌تواند به میزانِ رضایت‌ بخشی خوب باشد و زندگیِ خودمان هم به تنهایی کافی نیست، ایجاد زندگیِ خوب برای خودمان و رفتاری شایسته با دیگران؛

نخستین گام در مسیر خودیاری، گامی است که فراتر از خود بر می‌داریم.

پی‌نوشت:

Kieran Setiya, The big idea: why we shouldn’t try to be happy’ The Guardian, 7 November 2022

برداشت شده از کانال تلگرامی «نظریه ادبی» با کمی ویرایش