معمولا هر بار که ضعف فیلم و سریال‌های تلویزیونی آزارمان می‌دهد، با شوقی توأم با افسوس یادی هم می‌کنیم از سریال‌های جذاب و ماندگار سال‌های دور. آن زمان که رضایت مخاطب برای صداوسیما ارزش داشت و با بودجه‌هایی بسیار کمتر از امروز (با احتساب نرخ تورم)، سریال‌هایی به مراتب جذاب‌تر ساخته می‌شد. از سربداران و روزی روزگاری گرفته تا سلطان و شبان و ابن سینا. البته تلویزیون از خرید آثار خوب خارجی هم غافل نبود؛ سریال‌هایی چون ارتش سری، از سرزمین شمالی و سال‌های دور از خانه (اوشین) تنها بخشی از ان‌هاست. در این میانْ سریال‌های پلیسی و معمایی نیز جایگاه ویژه‌ای داشتند. از خانم مارپل و هرکول پوآروی اگاتا کریستی گرفته تا شرلوک هلمز سر آرتور کانن دویل و ماجراهای ناوارو. البته همواره تیغ تیز سانسورهای اعصاب خردکن و بی‌دلیل هم بر پیچیدگی معمای داستان نزد مخاطب ایرانی‌اش می‌افزود!

چند وقتی است که بنا بر علاقه و همین‌طور اماده نشدن فصل‌های جدید سریال‌هایی که دنبال می‌کردم، قسمت‌هایی از سریال‌های پوآرو و شرلوک هلمز را تماشا می‌کنم. در کنار لذت‌بخش بودن روایت معمایی داستان‌ها، شنیدن صدای بزرگانی همچون مرحوم بهرام زند بر شخصیت شرلوک هلمز با بازی هنرمندانه‌ی جرمی برت فقید یا صدای استاد اکبر منافی هرندی برای هرکول پواروی دوست‌داشتنی با بازی تحسین‌برانگیز سر دیوید کورتنی سوشِـی بر عیش تماشای‌شان افزوده است.

چند روز پیش بود که داستان قسمتی از پوآرو با عنوان «ربودن نخست‌وزیر» نظرم را جلب کرد. داستان از این قرار بود که:

در اواخر جنگ جهانی اول، لرد استر، رهبر مجلس عوام به همراه برنارد دوج، از اعضای کابینه‌ی جنگ، از هرکول پوآرو می‌خواهند تا در حل و فصل بحرانی ملی یاری‌شان کند. ماجرا ازین قرار بود که اتومبیل حامل نخست‌وزیر در راه شرکت در کنفرانس صلح ورسای فرانسه، به‌طور مرموزی از مسیر اصلی‌اش منحرف شده و به مکانی نامعلوم برده می‌شود. راننده ناپدید گردیده و فرد همراه نخست‌وزیر که «به ظاهر» اسیب‌دیده بود، تنها بازمانده‌ی این واقعه شمره می‌شود. کمی بعد اتومبیل در نزدیکی رستورانی پیدا شد که معمولا مظنونان طرفدار آلمان در آن جا رفت‌وآمد داشتند. پوارو به همراه سربازرس جپ از اسکاتلندیارد در جست‌وجوی شواهد و یافتن نخست‌وزیر برمی‌آیند و می‌فهمند که بر خلاف ادعای دانیلز (فرد همراه نخست‌وزیر) هیچ تیراندازی در محل رخ نداده بود. پوارو درمی‌یابد که دانیلز خواهری دارد که با المانی‌ها در ارتباط است و برایشان اطلاعات جمع‌آوری می‌کند. در نهایت از طریق تعقیب و گریز خواهر دانیلز، به مکانی که نخست‌وزیر در انجا نگهداری می‌شد، یورش برده می‌شود. عملیات نجات با خودکشی خواهر دانیلز، با موفقیت به پایان رسیده و نخست‌وزیرِ تازه‌آزادشده، می‌تواند در کنفرانس صلح ورسای شرکت کند.

بعد از تماشای این قسمت، سؤالی در ذهنم ایجاد شد: «آیا در دنیای واقعی هم ربودن رؤسای جمهور یا نخست‌وزیران رخ داده است؟» این پست را اختصاص می‌دهم به تعدادی از ماجراهایی که واقعا رخ داده و آنانی که فقط در حد ادعا مطرح شده‌اند.

...

۱. طرح ناکام ربودن لینکلن، ۱۸۶۵ میلادی

تلاش‌های آبراهام لینکلن برای متحد کردن ایالات متحده و نیز اعطای حقوق مساوی به سیاه‌پوستان‌ و از جمله دادن حق رای به ایشان، دشمنان زیادی را به خونش تشنه کرده بود. نقشه‌ی ربودن لینکلن، از سوی جان ویلکس بوث طرح‌ریزی شده بود ولی این توطئه به علت انجام نشدن سفر از پیش برنامه‌ریزی‌شده‌ی لینکلن به بیمارستان ویژه‌ی سربازان، ناکام ماند. پس از بر هم خوردن این نقشه، طرح ترور به ذهن ویلکس و همدستش دیوید هرولد خطور می‌کند. تا اینکه در چهاردهم اوریل، هنگامی که لینکلن به تماشای تئاتر «پسرعموی امریکایی» رفته بود، مورد اصابت چند گلوله از طرف جان ویلکس قرار می‌گیرد. جان برای تیراندازی خودش را به روی سن تئاتر رسانده بود. پس از حادثه، ضارب و هم‌دستش از واشنگتن گریخته و به جنوب مریلند متواری می‌شوند. جسد غرق در خون لینکلن به اتاق خواب خانه‌ای در نزدیکی محل منتقل شده ولی دیری نمی‌پاید که رییس‌جمهور لینکلن در ساعت ۷:۲۲ صبح پانزدهم اوریل، جان می‌سپارد. نه نفر در طرح ربایش و بعد ترور رییس‌جمهور مشارکت داشتند که از ان میان چهار نفر به اعدام و چهار نفر دیگر به حبس‌های طولانی مدت محکوم شدند. جان ویلکس بوث هم در زد و خورد با نیروهایی که محل اختفایش را پیدا کرده بودند، به ضرب گلوله کشته شد.

 

Abraham Lincoln. Alexander Gardner/U.S. Library of Congress via Getty Images

۲. ربودن آلدو مورو نخست‌وزیر ایتالیا، ۱۹۷۸ میلادی

ظهور گروه‌های خشن چپ‌گرا در دهه‌ی هفتاد میلادی، اروپا را صحنه‌ی اعمال تروریستی و خشونت‌طلبانه کرده بود؛ گروه مارکسیست لنینیست «بریگاد سرخ» یکی از همین گروه‌ها بود که در ایتالیا فعالیت می‌کرد. نام این گروه با انجام یک عملیات منحصربه‌فرد در صفحات تاریخ ماندگار شده است. شانزدهم مارس ۱۹۷۸ موجی از حیرت مردم ایتالیا و دیگر نقاط جهان را فرا گرفت. آلدو مورو، نخست‌وزیر ایتالیا، از سوی «بریگاد سرخ» ربوده و به مکانی نامعلوم برده شده بود. در اساسنامه‌ی بریگاد سرخ بر تشکیل حکومت کمونیستی انقلابی در ایتالیا و خروج این کشور از پیمان امپریالیستی ناتو تأکید شده بود و به همین خاطر ربودن نخست‌وزیر را می‌توان یکی از ابزارهای این گروه چپ‌گرا جهت تحت فشار قرار دادن دولت این کشور برای نیل به مقاصد سیاسی ارزیابی کرد؛ ولی بر خلاف انتظار اعضای این گروه تروریستی، دولت و مردم ایتالیا هیچ همراهی با خواست‌ها و تقاضاهایشان نشان ندادند.

این ربایش پایانی تلخ داشت. جسد بی جان آقای مورو ۵۵ روز پس از ربایش در صندوق عقب یک خودرو پیدا شد. گفته شده که چهار روز از مرگش گذشته بود. مورو که در ۲۳ سپتامبر ۱۹۱۶ به دنیا آمده بود، از ۱۹۴۶ وارد صحنه‌ی سیاسی ایتالیا شده بود. مورو در جلوگیری از قدرت گرفتن چپ‌ها در ایتالیا نقش موثری داشت و برای عضویت ایتالیا در ناتو هم تلاش بسیاری کرده بود. پس از قتل نخست‌وزیر مبارزه با بریگاد سرخ شدت گرفت و بسیاری از اعضایش از جمله مؤسسینش رناتو کورچیو و باربارا بالزرانی دستگیر و به زندان‌های طولانی محکوم شدند.

۳. مورد عجیب ناپدید شدن سعد حریری، ۲۰۱۷ میلادی

سعد حریری فرزند سعدالدین رفیق حریری و نضال بستانی است. وی در هجدهم آوریل ۱۹۷۰ میلادی در ریاض، پایتخت عربستان سعودی به دنیا آمد. پدرش نخست‌وزیر لبنان بود که در یک بمب‌گذاری در چهاردهم فوریه ۲۰۰۵ ترور شد. سعد حریری در سال ۲۰۰۹ از سوی میشل عون، رییس‌جمهور لبنان، مسئول تشکیل دولت گردید. آقای حریری تا ژانویه ۲۰۱۱ ریاست دولت را در اختیار داشت و با انحلال کابینه، لبنان را ترک کرد. او پس از بازگشت به لبنان در سال ۲۰۱۶ یک‌بار دیگر به مقام نخست‌وزیری رسید. وی برای بی‌طرفی لبنان در جنگ داخلی سوریه و مجبور کردن حزب‌الله به کنار کشیدن از این جنگ تلاش می‌کرد. آقای حریری یک‌سال پس از آن، در چهارم نوامبر ۲۰۱۷ در سفری به عربستان سعودی و به طور مشکوکی استعفا کرد.

در پی تماس تلفنی از دفتر ولیعهد عربستان و این خبر که آقای ولیعهد می‌خواهد پایان هفته را با سعد حریری به تفریح بپردازد و با هم به شکار بروند، توافق شد که حریری جمعه شب در ریاض باشد. سعد حریری در ساعات اولیه شب به ریاض رسید، شب را خوابید و ساعت هفت صبح چهارم نوامبر با رسیدن یک هیئت امنیتی عربستان از خواب بیدار شد. هیئت مذکور به او خبر دادند که ولیعهد در کاخ منتظر اوست تا با هم به شکار بروند. سعد حریری لباس غیررسمی پوشید و با هیئت مذکور به کاخ محمد بن سلمان رفت؛ اما برخلاف معمول تیم امنیتی عربستانی اجازه‌ی ورود تیم همراه حریری را نداد. بعد از مدت کوتاهی از راننده‌ی حریری خواسته شد که به منزل وی رفته و لباس رسمی او را بیاورد. پس از اینکه لباس رسمی حریری آورده شد، اندکی بعد سعد حریری در شبکه‌ی عربستانی العربیه حاضر شد و بیانیه استعفای خود را قرائت کرد!

عمده‌ی کشورهای عربی از جمله مصر، از آنچه در جریان بود اعلام نارضایتی شدید کردند و جریان های سیاسی داخلی لبنان نیز به صورت هماهنگ بیان داشتند که حریری بر خلاف اراده‌ی خود در عربستان «نگه داشته شده است» و بنابراین استعفایش تحت فشار بن سلمان و فاقد هر گونه وجاهت قانونی بوده است. رییس جمهوری، استعفای آقای حریری را نپذیرفت و فرانسوا مکرون، رئیس جمهوری فرانسه برای پیگیری وضعیت او به ریاض سفر کرد. سرانجام سعد حریری پس از خروج از عربستان سعودی در روز ۲۱ نوامبر به بیروت بازگشت و در جلسه‌ی هیات دولت استعفای خود را پس گرفت.

۴. سناریوی ربودن محمد مرسی، ۲۰۱۲ میلادی

پس از انقلاب مصر علیه دیکتاتوری حسنی مبارک و پیروزی اخوان‌المسلمین در انتخابات و تشکیل دولت جدید، اخوانی‌ها مدعی بودند که توطئه‌ای برای ربودن چهره‌های بارز اخوان‌المسلمین از جمله رییس‌جمهور محمد مرسی با هدف کودتا در کشور وجود دارد و کشورهای خارجی به‌ویژه کشورهای عرب شورای همکاری خلیج فارس نیز در این توطئه دست دارند. دکتر محمود حسین، دبیر کل جماعت اخوان‌المسلمین اعلام کرده بود که این جریان اسنادی در اختیار دارد که نشان می‌دهد این سناریو را حمدین صباحی، عمرو موسی و محمد البرادعی با هماهنگی احمد شفیق، نامزد سابق ریاست جمهوری مصر، ضاحی خلفان، رئیس پلیس دبی و محمد دحلان، یکی از رهبران فلسطینی جنبش فتح رهبری و اداره می‌کنند. وی همچنین بیان داشته بود که تمامی این افراد بر ربوده شدن محمد مرسی، رئیس جمهوری مصر تاکید دارند و می‌خواهند در نبود وی خلاء سیاسی در کشور ایجاد کرده و سناریوی خود را پیش ببرند.

این اتهام موجی از واکنش‌ها و انتقادها را از مصر تا جهان عرب برانگیخت. عبدالرئوف الریدی، رئیس شورای سیاست خارجی مصر ضمن رد این اتهام‌ها گفت: «وجود توطئه‌ای علیه رئیس اخوان‌المسلمین یک دروغ بود که اکنون برای ذهن بیمار سیاسی اخوانی‌ها تبدیل به واقعیت شده است.» اینکه چنین توطئه‌ای در کار بوده یا خیر هیچ‌گاه مشخص نشد ولی انچه در عالم واقعیت رخ داد و می‌تواند نشانه‌ای باشد از احتمال هر گونه خراب‌کاری علیه دولت محمد مرسی، کودتای ژنرال السیسی و بازگشت مصر به دوران دیکتاتوری بود.

۵. ادعای طرح ربودن محمود احمدی‌نژاد، ۱۳۸۷

محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جهور دولت‌های نهم و دهم جمهوری اسلامی ایران، طی یک سخنرانی در اجلاس سالیانه جامعه مدرسین قم، به ناکام ماندن توطئه‌ی ربایش و ترور خود از سوی اشغالگران عراق در جریان سفر اسفندماه سال ۱۳۸۶ به این کشور خبر داد. وی در این زمینه بیان داشت که: «من اولین رئیس دولتی بودم که با اعلام قبلی، دو روز به این کشور [عراق] سفر رسمی کردم. پیش از من رؤسای دولت‌های آمریکا و انگلیس به واسطه‌ی حضور گسترده‌ی نظامیان خود در این کشور چند ساعتی حضور پیدا کرده اما هیچ کدام از آن‌ها شب را در عراق نمانده‌اند. ما در این سفر حاضر نشدیم در منطقه‌ی تحت کنترل آمریکایی‌ها [منطقه الخضرا] اقامت کنیم. ضمن اینکه براساس اطلاعات موثق، دشمنان طرح ربودن و ترور خادم ملت را در سفر به عراق برنامه‌ریزی کرده بودند که به فضل الهی با تغییر یکی دو برنامه، در اراده و تصمیم آن‌ها تزلزل ایجاد شد و وقتی متوجه موضوع شدند که عراق را ترک کرده بودیم و آن‌ها همچنان مبهوت مانده‌اند.»

حامد طالبی، خبرنگار همراه رییس‌جمهور در سفر به عراق در وبلاگ شخصی‌اش (این وبلاگ دیگر در دسترس نیست) نوشت: «در سفر رییس جمهور به عراق در اسفند ماه ۱۳۸۶ همراه رئیس جمهور بودم. به همین دلیل، پس از افشای این موضوع از سوی رئیس جمهور، جزئیاتی از اقدامات امنیتی پیشگیرانه و پیش‌دستانه‌ی ایران که در این سفر مشاهده کرده‌ یا اینکه از منابع مطلع کسب کرده‌ام را بیان می‌کنم تا شاهدی بر این موضوع تاریخی باشد. به گفته‌ی یکی از مقامات حفاظت رئیس جمهور، گزارشاتی قطعی از طراحی برای ترور یا ربایش محمود احمدی نژاد دریافت شده بود، اما نیروهای حفاظتی ایران با همکاری نیروهای مردمی عراق، با چند جابه‌جایی در برنامه‌ها و ملاقات‌های رئیس جمهور، با مدد الهی، طرح‌های آنان را ناکام گذاشتند.»

چند روز بعد، علاء‌الدین بروجردی رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی وقت مجلس شورای اسلامی در جمع خبرنگاران پارلمانی در پاسخ به این سؤال که آیا در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی طرح ربودن رییس جمهور در سفر به عراق را بررسی کرده‌اید؟ گفت: «هیچ گزارشی دریافت نکرده‌ایم و اگر گزارشی بیاید بررسی می‌کنیم.»!

۶. ادعای طرح ربودن نیکلاس مادورو، ۲۰۲۰ میلادی

 

لوک دنمن سرباز سابق امریکایی که با ادعای تلاش برای کودتا در ونزوئلا، از سوی نیروهای امنیتی دولت نیکلاس مادورو دستگیر شده بود، در اعترافاتی تلویزیونی بیان داشت که به دنبال ربودن رییس‌جمهور ونزوئلا بوده است. دنمن در این اعترافات تلویزیونی گفت که شرکت امنیتی «سیلورکرپ یو اس آ» مستقر در فلوریدا با خوان گوایدو رهبر مخالفان ونزوئلا قرارداد امضا کرده است تا به دنبال حذف مادورو باشد. نیکلاس مادورو هم طی یک سخنرانی تلویزیونی اعلام کرد که مقامات امنیتی دولتش، سیزده نفر «تروریست» را دستگیر کرده‌اند که با واشنگتن هماهنگ بودند تا از طریق سواحل کارائیب وارد خاک ونزوئلا شده و دولت این کشور را سرنگون کنند. مادورو در این سخنرانی پاسپورت آمریکایی و سایر کارت‌های هویت مهاجمان به نام‌های «ایرن بری» و «لوک دنمن» را نشان داد و گفت که آن‌ها اعتراف کرده‌اند با «جردن گودرو» کار می‌کردند. گودرو یک نظامی بازنشسته‌ی آمریکایی است که شرکت امنیتی «سیلورکرپ یو اس آ» مستقر در فلوریدا را مدیریت می‌کند.

Miraflores Palace/Reuters

دونالد ترامپ رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده هرگونه دخالت واشنگتن در تجاوز و تلاش برای کودتا در ونزوئلا را رد کرده بود، پنتاگون نیز اتهامات مطرح شده از سوی کاراکاس را قویا تکذیب نمود.

۷. ادعای ربودن ترامپ از سوی ایران، ۱۳۹۸

همه چیز از صحبت‌های محسن رضایی آغاز شد. محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفت‌وگو با بخش خبری ساعت ۲۲:۳۰ شبکه‌ی دوم سیما در ۳۱ شهریور ۱۳۹۸ عنوان کرد: «انشاءالله که آقای ترامپ را خودمان می‌گیریم تا محاکمه‌ی بین‌المللی صورت بگیرد.» پس از این اظهارات برخی رسانه‌های غربی از جمله «اکسپرس» و روزنامه‌ی «سان» مدعی شدند که ایران طراحی عملیات نظامی محرمانه‌ای برای ربودن رئیس‌جمهور آمریکا را تایید کرده است! این صحبت‌ها صرفا در حد همین ادعاهای یکی دو روزه باقی ماند و مدرکی دال بر طرح ربودن ترامپ از سوی ایران هیچ‌گاه ارائه نگردید.

...

در کنار ماجراهای مربوط به ربودن رؤسای دولت‌ها خالی از لطف نیست که به ماجرای طرح ربودن سگ باراک اوباما هم اشاره‌ای کنیم. در واقعه‌ای که اسنادش به رسانه‌ها نشان داده شده بود، فردی با نام اسکات استوکرت، از اهالی داکوتای شمالی، نقشه‌ی ربودن یکی از سگ‌های باراک اوباما را طرح ریزی کرده بود. این سگ «بو» نام داشت و سگ بزرگ‌تر خانواده‌ی اوباما بود. اسکات از سوی پلیس محلی بازداشت شد و از وی یک قبضه سلاح، کارد و آمونیوم یافت شد. به هر حال سگ‌های اوباما به علت حضور در مراسم‌های گوناگونی چون جشن‌های کودکان یا سال نو شهرت زیادی برای خودشان دست‌وپا کرده بودند!