هم‌زمان با شیوع کرونا تقریبا هر دفعه که برای خریدهای ضروری بیرون می‌رفتم، متوجه می‌شدم به‌طور میانگین زنان بیشتر از مردان از ماسک و دستکش استفاده می‌کنند.  گاهی ذهنم را درگیر چرایی‌اش می‌کرد ولی چون جامعه آماری مناسبی نداشتم، نمی‌توانستم نظری را که تنها به‌صورت چشمی و آن هم در منطقه‌ای محدود به‌دست آمده، به دیگر افراد و مناطق بسط بدهم.

تا اینکه چند روز پیش مطلبی از ان‌بی‌سی نیوز درباره‌ی دونالد ترامپ می‌خواندم که درش عنوان شده بود: «ترامپ به اطرافیان و نزدیکانش گفته ماسک نمی‌زند چون می‌ترسد چهره‌ای مضحک پیدا کند و مورد تمسخر قرار گیرد!» با توجه به ابعاد شخصیتی دونالد ترامپ یا بهتر است بگویم «تیپ شخصیتی خاص وی»، برایم جالب شد که نکند چنین برداشتی از ماسک، به جنسیت فرد یا الگوی هنجاری خاصی هم مربوط باشد.

جست‌وجویی در سایت‌ها انجام دادم و دیدم دلایل افراد برای استفاده نکردن از ماسک و دستکش متنوع هست. از گلایه بابت نقض حق آزادی انتخاب پوشش گرفته تا مشکل در تنفس زیر ماسک و حتی مسایل مربوط به نژادی! ولی انچه از بقیه ناراحت‌کننده‌تر بود گره زدن رعایت بهداشت فردی به هنجارهای خودساخته جنسیتی است.

جالب اینکه چنین رفتاری در طول اپیدمی‌های گذشته هم مسبوق به سابقه بوده است؛ ازجمله در هر دو اپیدمی سارس و H1N1 و همین‌طور همه‌گیری آنفلوآنزا به سال ۱۹۱۸. در این سال حتی مقامات بهداشتی در آمریکا مجبور شدند که پیام‌های بهداشتی را در قالب شعارهای میهن‌پرستانه به خورد مردانی دهند که مایل به استفاده از پوشش‌های محافظتی چون ماسک نبودند. عمده ترس چنین مردانی هم این بود که با پوشیدن ماسک، رفتارشان زنانه شود و یادآور معلم‌های زن یا مادرانی که به‌دنبال فرزندان‌شان مدرسه می‌روند!

Photo by engin akyurt on Unsplash

 

همه‌ی ما با این اصطلاح ضدجنسیتی و توهین‌آمیز که رفتار فلانی «زنانه» هستْ آشنا هستیم. چنین بیانی عمدتابرای بیان نوعی از ضعف در شخصیت یا لطافت زیادی به‌کار می‌رود. دونالد دیوید آبرامز، روانشناس و استاد علوم اجتماعی و رفتاری در دانشگاه نیویورک اخیرا به سی‌ان‌ان گفته بودکه برای برخی افرادْ پوشیدن ماسک به‌همان اندازه رسواکننده است که بخواهند بگویند: «هی، من گربه‌ای ترسو هستم!»

باید بدانیم که در زمان همه‌گیری یک بیماری، استفاده از ماسک و رعایت اصول بهداشتی نه تصمیمی فردی است و نه جنسیتی؛ بلکه با بهداشت و سلامت آحاد مردم در ارتباط است؛ بنابراین دولت‌ها هم می‌بایست ضمن فرهنگ‌سازی درست در این زمینه، هم رویکردی تشویقی داشته باشند و هم تنبیهی.

در زمینه‌ی فرهنگ‌سازی می‌بایست از رده‌های سنی کم، کلیشه‌های مرسومی که مربوط به جنسیت است، تغییر داده شود. کلاس درس، کتاب‌ها و رسانه‌ها نقشی پررنگ‌تر دارند. در خرده فرهنگ‌هایی که مردانِ آرمانی را با چهره‌هایی سخت و خشن نشان می‌دهند، به مرور زمان چنین الگویی به هنجاری قوی تبدیل‌شده و در نوجوانان و جوانان نهادینه‌سازی می‌شود.

اگر به دنبال ایجاد نظام ارزش‌گذاری هستیم می‌بایست ضمن ارائه‌ی الگوی رفتاری مناسب، از جنسیت‌زدگی هم پرهیز کنیم. چنین کلیشه‌های غلطی در درازمدت نتیجه‌ای جز «ترامپیزه شدن» جوامع نخواهد داشت. چه جای سخن که شیخ اجل سعدی شیراز به زیبایی فرمودند:

خشم بیش از حد گرفتن وحشت آرد و لطف بی وقت هیبت ببرد. نه‌چندان درشتی کن که از تو سیر گردند و نه‌چندان نرمی که بر تو دلیر شوند.

کرونا نه زنانه هست و نه مردانه، این را جدی بگیرید.

...

پی‌نوشت: در این نوشتار از یادداشت جسیکا والنتی هم استفاده شده است.